|
جمعه 3 آبان 1392برچسب:داداش روا, :: 23:12 :: نويسنده : ♥ پری ناز ♥
آقا سلام ! منم سیاه پوشتون زنجیرتون یه عمره رو دوشمه دلم فقط به نوکریتون خوشه حلقه ی عشق تون توی گوشمه
شما یه عمر هوامو داشتین اما همش تو امتحانتون رد شدم خودت خبر داری که خوب نبودم خودم خبر دارم چقدر بد شدم
آقا ماها خیلی کمیم براتون ماها کجا اصل عزاتون کجا حق شما چی بود و ما چه کردیم گریه ما کجا ، غماتون کجا
انگاری عادت شده این که هر سال تو روضه تون باشم و عاقل نشم کاری کنین دل منم بلرزه پامو بیرون نذاشته غافل نشم
دلم فدای اون لبای تشنه ت شما که به هیچکسی بد نکردی دست برادرت چرا بریده ست؟ شما که هیچ دستی رو رد نکردی...
راهی راهتم ولی هنوزم از خونه ی دل تو دوره راهم به حرمت دل سپید ت آقا ردم نکن اگر چه روسیاهم
توی محل، صدای هیئت میاد عطر عزات پیچیده توی گوشم راه سفر به شهر عشق باز ه باید لباس مشکی مو بپوشم...
+عـــــــــــبدالله روا
جمعه 5 مهر 1392برچسب:داداش روا, :: 10:39 :: نويسنده : ♥ پری ناز ♥
چهار شنبه 3 مهر 1392برچسب:داداش روا, :: 20:1 :: نويسنده : ♥ پری ناز ♥
همون اقایی که ردیف اول لباسش آبیه فقط خودش خوده خودش داداش عبدالله خودمه |